با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
سلام.به انجمن عمرانی ها خوش آمدین.
حضرت علی(ع) : « زَكَاةُ الْعِلْمِ نَشْرُهُ »
زکات علم به نشر آن است...
خداوند عز و جل :(آل عمران: 26 )
«تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ »
خدا هر کس را بخواهد عزت می دهد و هرکه را بخواهد ذلت...
استفاده کننده عزیز : ذکر صلوات فرموش نشود...
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
اجرای ساختمان به صورت غلافی شکل در سال ۱۸۸۹ به اوج اعتلای خود رسید . مقارن همین زمان آسمان خراش ها در شیکاگو ساخته شدند که باز برای محاسبه آن ها از همین روش محاسبات خطی استفاده شد که تا به امروز رو به پیشرفت و کمال است . حتی محاسبه تیرهای بتنی « از پیش فشرده » تا حدی از شیوه محاسبات خطی قرن نوزدهم متأثر است .
در قرن حاضر روش های تازه ای در محاسبات ساختمانی بوجود آمده که تا محاسبات خطی متفاوت است . در روش محاسبات خطی چنان که اشاره شد اصل بر این است که نیرو های ساختمان را در محل تیرها و ستون ها متمرکز کرد . اما با روش جدید کوشش می شود ساختمان از تیر و ستون استقلال یابد و هر عضو متحمل بار خود و باری که بر آن وارد می آید گردد . و بدین ترتیب می توان ساختمان را به فرم های مختلف به اصطلاح ریخت . البته چنین کاری خالی از اشکال نیست و نمی توان نیرو ها را به دقت در همه قسمت های ساختمان محاسبه کرد و باید به مدد آزمایشات و یا ساختن ماکت پخش نیرو را در تمام قسمت ها مشاهده کرد . از این رو فن ساختمان به ماورای عرصه محاسبات می رود و به دنیای احساس راه می یابد و چون «ریختن» جای « ساختن » را می گیرد , معماری به مجسمه سازی تقرب می جوید .
پیدا است که آهن نمی توانست جوابگوی چنین نحوه ساختمانی باشد و به ماده ای احتیاج بود که انعطاف پذیری بیشتری داشته باشد . در حدود سال ۱۹۰۰ خواص ساختمانی بتن مسلح به اندازه کافی بر مهندسان معلوم بود که بتوان آن رابه نحوه جدید بکار برد . ساختمان های غلافی که « فری سینه » و « مایار » در حدود سال ۱۹۳۰ ساختند شاهدی بر این گفته است . مایار از جمله نخستین کسانی بود که امکانات محاسبات تازه ساختمانی را شناخت ؛ و در پل های وی که زیبایی آن ها هر چشم آشنا به هنر معاصر را به خود می خواند نیروها در صفحات نازک بتن مسلح انتشار می یابند و از این رو به پایه های گران پیکر احتیاج نیست . « مایار » وقتی خاطر نشان کرده است که منشاء الهام وی در طرح ساختمان های غلافی دیگ بخار بوده است – در واقع در ساختمان های غلافی نیز مانند دیگ بخار تمام نیروها در سراسر غلاف منتشر می شود – در حال حاضر از نحوه ساختمانی غلافی در بسیاری از شعبات صنعت استفاده می شود . « ای . وای . گالانتای » فهرستی تقریبی از صنایعی که به استفاده از این نحوه ساختمانی رو می آورند بدست میدهد.
امروز در ساختن اتومبیل و واگن های راه آهن به جای آن که شاسی و بدنه جدا از یکدیگر ساخته شوند و بعد بدنه بر شاسی به اصطلاح سوار شود می توان شاسی و بدنه را یک پارچه و غلافی ساخت – اتومبیل و یا واگن در این صورت واجد « جدار فشرده » خواهد بود – . در ساختن هواپیما و کشتی نیز « جدار های فشرده » عظیم جای شاسی و بدنه را می گیرد . دایره استفاده از ساختمان های غلافی به این جا محدود نمی شود ؛ ساختن سد ها به این روش که ابتدا در فرانسه معمول شد روز به روز پیشرفت بیشتر می کند و ساختن دهانه های عظیم و شمعی های گران پیکر را که برای احداث سد به شیوه معمولی لازم است غیر لازم می سازد . حتی این نحوه ساختمانی در ساختن مبل و صندلی معمول گشته است , صندلی های تک پایه ای که « ارو سارنن » ( معمار آمریکایی که متأسفانه بجوانی در گذشت ) ساخت مثال بارز شیوه ساختمانی غلافی در طرح میز و صندلی هستند .
بسط روش های ساختمانی غلافی پس از مرگ « مایار » به سال ۱۹۴۱ متوقف نماند بلکه غنا و تنوع فراوان یافت و امکانات بیشتر برای تحقق بخشیدن به تخیل معماران بوجود آورد . فرم هایی که تا کنون ساختن آن فقط با مصالح نازک میسر بود اکنون می تواند به نحوه غلافی از بتن ریخته شود . از این رو فرم هایی که در تمدن های بدوی معمول بوده دوباره زنده می شوند . فی المثل بنای ساختمان ها یی به شکل چادر نشینان و یا به شکل سقف های آویزانی که در کلبه های ما قبل تاریخی روسیه معمول بوده , اکنون میسر گشته است . حتی سقف هایی به شکل و بر اصول نو ساخته می شود واز اصول ساختن طبل در ساختن قطعات از « پیش فشرده » استفاده می گردد .
گذشته از فرم های دیرین , فرم های هندسی فی المثل سقف هایی از ترکیب یک ویا دو هلالی سهمی شکل و یا ترکیب فضایی غامضی چندین هلالی که خیزشان در امتداد مستقیم آغاز می شود مسیر آمده است . و سیم , انعطاف پذیر ترین ماده ساختمانی در ساختن قطعات بتنی « پره فابریکه » اهمیت فوق العاده یافته است .
در ساختمان های غلافی تمام ساختمان خود در حال تعادل است و برای نخستین بار در تاریخ ساختمان می توان بدین شیوه طاق هایی زد که محتاج به تکیه گاه برای خنثی کردن فشار جانبی طاقی نباشد . هر روز اهمیت شیوه ساختمانی غلافی به عنوان مقدمه راه حل مسئله پوشش بنا در عصر ما بیشتر آشکار می شود .
با این همه نباید تصور شود که روش محاسبات خطی اهمیت خود را از دست داده است . این روش هنوز به دست مهندسینی عالیقدر مانند « پیر لو ئیجی نروی » به پیشرفت خود ادامه می دهد و طاقی ها و گنبد های عظیمی که وی با قطعات « پره فا بر یکه » – محاسبه و ساخته شده به شیوه خطی – ساخته نشان این پیشرفت است . در ساختن تالار نمایشگاه « تورین » به سال ۱۹۶۱- یکی از دلیرانه ترین پژوهش های ساختمانی « نروی »- از همین شیوه ساختمانی به طریقی تازه استفاده شد . غرض وی از این پژوهش ایجاد نظم فضایی غامضی است با استفاده از ستون هایی به ارتفاعات مختلف که مانند باد بزنی گسترده سقف را نگاه می دارند . اما بین فرم این ستون ها و فرم کلی ساختمان که مکعب است و سقفی مسطح دارد دوگانگی وجود دارد . شاید بتوان گفت این ساختمان نمودار اعتلای نهایی شیوه محاسبه خطی است .
اما روش ساختمانی غلافی چنان که یاد آور شدیم آزادی بیشتری برای طرح های مبتکرانه بوجود می آورد و کارهای « تروخا » در اسپانیا , « کاندلا » در مکزیک و مهندس معمار « کاتالانو » که اکنون در دانشگاه فنی ماساچوست تدریس می کند مثال هایی مبتکرانه هستند که راه آینده معماری را معلوم می دارند . « ادوارد تروخا » معمار اسپانیایی که به سال ( ۱۹۳۷ ) – معماری عمیق و هنرمندی بزرگ بود که در برخی کارهایش – فی المثل در تالار ورزشی مادرید ( ۱۹۳۴) معماری به جلال و جمال طبیعت می رسد . ویا کلوپ « تأخیر » یکی از آخرین کارهای وی که به سال ۱۹۵۷ در کارااکس ونزوئلا ساخته شد طاقی سهمی شکلی دارد که لطف و آرامش پرواز قوئی سبک بال را به خاطر می آورد.
«یرن اوتزن» که او نیز به ابتکار از شیوه ی ساختمانی غلافی استفاده می کند در اپرای «سیدنی» مسئله طاقی زدن را به صورتی تازه حل کرده است. ده طاقی غلافی (که بدون استفاده از چوب بست ساخته شده اند) به دنبال یکدیگر به ارتفاع ۶۰ متر بر بالای اپرای سیدنی سر بر آسمان بر می دارند و دیدارهای شیشه ای مقعری قسمت های باز غلافی ها را مسدود می دارد.
سالن اپرای سیدنی (Sydney) در استرالیا بسیار پر اهمیت است. این سالن عمارتی زیبا، بلند و صدف مانند است که روی پیش رفتگی ای در آب قرار دارد و با بندر با شکوه شهر بسیار هماهنگی دارد.
طرفداران این سالن عقیده دارند که این بنا ارزش خرج هر پنی از ۵ میلیون پوندی را که هزینه ی تخمینی ساخت آن بود را دارد. اما اینان تخمین قیمت را کمی پایین تر از هزینه واقعی آن می گویند، هزینه واقعی آن ۵۵ میلیون پوند (امروز هر پوند کم و بیش ۱۸۰۰ تومان است) بود. زیرا سالن اپرای سیدنی نه تنها بزرگترین ساختمان مدرن در دنیا است بلکه ساختن آن گرانترین، دشوارترین کار از آب در آمد.
طراحی این سالن با کشیدن طرح های ناهماهنگ آغاز شد، این طرح ها را «جورن اوتزون» آرشیتکت دانمارکی در اوریل دهه ی ۱۹۵۰ کشید. او در حالیکه به قصر السینور، محلی که فیلم «هاملت» در آنجا تهیه می شد، خیره شده بود به این ایده دســت یافت. اوتزون طرح های خود را زمانی ارائه داد که دولت «نیو ولز جنوبی» مســابقه ای بین المللی برای بهترین طرح به منظور ارائه پرستیژ فرهنگی برگزار کرد. او در این مسابقه پیروز شد و به استرالیا رفت تا کار خود را شروع کند. این کار سرانجام در مارس ۱۹۵۹ آغاز شد.
مدت زیادی نگذشت که ارشیتکت دانمارکی«اوتزون» فهمید، ایده ی وی در عین اینکه بسیار عالی است، عملی نیست چرا که این آرشیتکت برای شروع کار برنامه ریزی کرده بود از بتون محکم ده صدف بزرگ برای سقف بسازد ولی از آنجاییکه ارتفاع آنها بیش از ۲۰۰ پا (هر پا ۳۲ سانتی متر است) بود، صدف ها را می بایست با طاق های بسیار محکم تقویت کنند. طراحی مجدد سقف باعث شد که سنگین ترین سقف در دنیا ساخته شود، وزن آن بدون در نظر گرفتن یک میلیون سفال که روی آن قرار می گرفت ۲۶۰۰۰ تن بود.
همانطور که هزینه ها بالا می رفت، فشار خون رهبران نیو ولز جنوبی نیز بالا می رفت، آنها قرعه کشی های زیادی با جایزه های بسیار نفیس ترتیب دادند تا بدین وسیله بتوانند صورت حساب های صدف سفید خود را بپردازند. طرح ها طوری بود که محل تماشاچیان از نظر اندازه و تعداد صندلی ها با سالن های اپرای دیگر تفاوت داشت. در این بنا دیوارهای زیادی ساخته و سپس خراب شد تا کارگران بتوانند وسایل خود را از یک قسمت ساختمان به قسمت دیگر آن ببرند.
به «دیوید هیو» وزیر کار وقت دستور داده شد تا تمام وقت خود را صرف پروژه ی سالن اپرا نماید. وی و آرشیتکت به سختی و در ملاء عام با هم مشاجره کردند. اوتزون در برابر تغییراتی که هیو به اصرار می خواست انجام دهد، مقاومت می کرد و ادعا داشت که وزیر، کاری را که تقریبا تمام شده است خراب می کند. وی اظهار داشت که هیو بیش از ۱۵ میلیون پوند را حیف و میل کرده است و با خراب کردن و دوباره ساختن بخش هایی از بنا ۲ یا ۳ سال کار را عقب انداخته است. هیو در پاسخ می گفت که اوتزون ساختمان را به صورت یک سمفونی توصیف کرده و اگر او کار خودش را کرده بود این بنا به صورت یک سمفونی ناتمام باقی می ماند.
در سال ۱۹۶۶ اوتزون از استرالیا رفت، او شکایت کرد که مسئول هیچیک از محاسبه های اولیه که پروژه بر اساس آنها آغاز شده نیست و اظهار داشت که این محاسبه هاهمیشه غیر واقعی بوده اند.
گروهی از مهندسان استرالیایی پروژه را ادامه دادند. آنها می بایست با مشکلات داخل ساختمان دست به گریبان شوند. مساحت داخل بنا چهار و نیم هکتار بود که می بایست یک سالن اپرا و باله، یک سالن کنسرت، یک سالن ضبط، یک سینما و رستوران های بزرگ و چندین دستشوئی را در خود جای دهد.
زمانی که به کمسیون پخش استرالیا اجازه داده شد تا بزرگترین سالن را که از ابتدا به اپرا اختصاص داده شده بود اداره کند، سرنوشت سالن اپرا مشخص شد. بنابراین برنامه های اپرا و باله در سالن کوچکتری که فقط گنجایش ۱۵۰۰ نفر را داشت به اجرا در می آمدند. همانطور که تاریخ افتتاح نزدیک می شد، مشکلات بیشتری پیش می آمد. اصلا برای پارکینگ فکری نشده بود و دیگر زمان درست کردن پارکینگ دیر شده بود. طرح ها برای ساختن یک پارکینگ زیر زمینی زیر پارکی عمومی نزدیک ساختمان کنار گذاشته شد، زیرا کارگران قبول نکردند ۲ درخت قدیمی را که در طرف تاریخی پارک قرار داشت قطع کنند، جایی که اولین رقص بومی، بومیان برای مهاجرین انگلیسی در سال ۱۸۱۱ اجرا شده بود. از آنجاییکه اعضای ارکستر سمفونیک سیدنی جایی برای پارک اتومبیل شان نداشتند، تهدید کردند که برنامه ی خود را اجرا نخواهند کرد چرا که دوست ندارند آلات موسیقی خود را شب در خیابان ها حمل کنند در حالیکه لباس شب پوشیده اند.
آنها همچنین گفتند که چگونه می شود انتظار داشت ۷۵ نوازنده در مکانی بنشینند که فقط گنجایش ۶۰ نوازنده را دارد.
شرکت باله اعتراض کرد که امکانات بیرون از صحنه بسیار خنده دار است. فقدان فضایی در کنار صحنه ی اپرا به این معنی بود که اگر یک بالرین می پرید، به دیواری آجری می خورد.
مدیران مطمئن نبودند که برنامه ها سر ساعت اجرا شوند. آنها می گفتند از آنجاییکه راه های ورودی هنوز تمام نشده اند، تماشاچیان دوراندیش که به جای ماشین خود با تاکسی آمده اند هرگز نخواهند توانست از دست اندازهای خیابان رد شوند و در حالیکه بعد از عبور از چاله ها با پای پیاده، گل آلود شده اند به اپرا خواهند رسید.
اکثر هنرمنــدان از نبود امکانات برای تمرین و فقدان اتاق های تعویض لباس شکایت می کردند، آنها حتی از توالت ها نیز شکایت کردند، بنا به گفته ی آنها، توالت ها یا کار نمی کردند و یا تا روی آن می نشسـتند واژگون می شدند. ولی آخرین تعمیرات هم صورت گرفت.
ملکه در اکتبر ۱۹۷۳ سالن اپرای سیدنی را افتتاح کرد. دوستداران اپرا و کنسرت از سراسر استرالیا همراه با اشخاص برجسته و میهمانانی از سراسر دنیا دعوت شده بودند.
مهمانان آن شب در حالی از تالار اپرا خارج می شدند که این ایده ی جنجال برانگیز را علی رغم تمام مشکلات سرانجام با موفقیت به اتمام رسیده بود ستایش می کردند و کاملا معلوم بود تحت تاثیر قرار گرفته اند.
ولی در آن شب مهتابی و زیبا در سال ۱۹۷۳ یک صدا به گوش نرسید، دولت نیو ولز جنوبی برای نشان دادن حسن نیت خود، جورن اوتزون را هم دعوت کرده بود ولی او دعوت را نپذیرفت و در مراسم افتتاح آن شرکت نکرد.